محبت خواهري و برادري
من برادر ندارم. نمي دانم محبت برادر و خواهري چه جوري است. ولي وقتي مي شنيدم که زينب (س) شرط ازدواجش را دور نشدن از برادر مي گذارد، فکر مي کردم که بايد چيز غريبي باشد. ولي الان که فرزند دارم مي دانم که احساس مادري تا حدي چه گونه است. به خصوص که زحماتت را کشيده باشي و فرزندانت به سن جواني رسيده باشند. ولي وقتي مي شنوم که فرزندان حضرت زينب (س) در روز عاشورا به شهادت رسيده و او همچنان دلنگران برادرش بوده و بعد هم غصه دارِ او، کم کم دستم مي آيد که اين محبت يک محبت معمولي خواهر و برادري نبوده که اين قدر در روضه ها روي آن تاکيد مي کنند. اين رابطه، رابطه محبتي است بين ماموم با امامِ خودش. در اين فکرم که محبت من به امامم چه نسبتي با اين رابطه دارد؟
اینجا مکان دغدغه های یک مادر است که هنوز خودش با کودکی اش اخت است و حتی گاهی کودک تر از کودکش عمل می کند.