بی برنامه که نمی شود
برای ریز و درشت زندگی مان برنامه می چینیم.
همه هم می دانیم که فقط خودمان می توانیم بهترین برنامه را برای کارهای خودمان بنویسیم.
لیست خریدهایمان را ولو روی دستمال کاغذی یادداشت می کنیم. لیست کارهای روزانه مان را هم. برای تفریح و سفر برنامه ریزی می کنیم. برای درس و مطالعه نیز. برای ساعات دیدن تلویزیون قانون وضع می کنیم و برای تعداد رستوران رفتن ها در یک ماه.
خودمان را بعضا مجبور می کنیم. به یک مقدار پس انداز، به یک رژیم غذایی، به پیاده روی صبحگاهی.
همه ی این ها خوب.
ولی چند درصدمان برای برنامه های رشد دهنده ی معنویت وجودمان هم برنامه ریزی می کنیم؟
طبق نیازِ روحمان، مطابق مزاجمان، کمبودهای این هفته مان،مکمل های مورد نیاز غذای بخورنمیرِ واجبمان، چند دعای کمیل در ماه؟ چند جلسه ی روضه در سال؟ چند تا زیارت عاشورا؟ چقدر کمکِ مالی؟ چقدر روحی و چقدر پشتیبانی؟ چند ثانیه تفکر در روز برای وجود شما کافی است؟ چند قاشق حسابکشی از نفس هر شب برای کشتن باکتری های یک روز کفایت می کند؟ برنامه ی مطابق نیاز روح شما چه رنگی است؟ چه قدری؟ اصلا برنامه ای هست؟
یا
هرچه پیش آید، خوش آید؟
اینجا مکان دغدغه های یک مادر است که هنوز خودش با کودکی اش اخت است و حتی گاهی کودک تر از کودکش عمل می کند.